دارم به آخرین پیامتان فکر میکنم؛
پیامهای سوختهی ناتمام که مثل این سفر هیچوقت به مقصد نرسید.
به اینکه " نگرانم نبا...
" به اینکه " از دور میبو... "
به اینکه " تو هم مراقب خو... "
دارم به انگشتهای کسی فکر میکنم که برایت نوشته بود : " عزیزم ، رسیدی زنگ بزن "
به باقیماندهی شیشهی عطرت روی میز
به پیراهن تازهات
به اینکه مرا ببخش مادرم اگر این بار جای سوغاتی خاکسترم را برایت هدیه میآورم...
- داوود سوران
تكه كتاب...
ما را در سایت تكه كتاب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : talkhmesleasal بازدید : 261 تاريخ : پنجشنبه 24 بهمن 1398 ساعت: 16:11